خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پنجاه
2 . پنجاه
[عدد]
cincuenta
/θinkwˈɛnta/
1
پنجاه
عدد 50
1.El número escrito en la pizarra es cincuenta.
1. عددی که روی تخته نوشته شده، (عدد) پنجاه است.
[تخصیص گر]
cincuenta
/θinkwˈɛnta/
2
پنجاه
پنجاهمین
1.Hay más o menos cincuenta casas en el barrio.
1. حدوداً پنجاه خانه در محل وجود دارد.
2.Hoy es el cincuenta aniversario del terremoto que destruyó la ciudad.
2. امروز پنجاهمین سالگرد زلزلهای است که شهر را ویران کرد.
کلمات نزدیک
cuarenta
treinta
veinte
diecinueve
dieciocho
sesenta
setenta
ochenta
noventa
cien
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان