خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . طبقهبندی کردن
2 . راه پیدا کردن (به مرحله بعد)
[فعل]
clasificar
/klˌasifikˈaɾ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: clasifiqué]
[حال: clasifico]
[گذشته: clasifiqué]
[گذشته کامل: clasificado]
صرف فعل
1
طبقهبندی کردن
دستهبندی کردن
1.Tienen que clasificar las palabras de acuerdo con el número de sílabas.
1. باید کلمات را طبق تعداد بخشهایشان دستهبندی کنید.
2
راه پیدا کردن (به مرحله بعد)
(clasificarse)
1.Es la quinta vez que el Barcelona se clasifica para la final.
1. این پنجمین بار است که بارسلونا به فینال راه پیدا میکند.
کلمات نزدیک
ira
consecuencia
emoción
caballero
jabato
pariente
mellizo
numeroso
lejano
bisabuelo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان