خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ستون (نوشتاری)
2 . ستون فقرات
[اسم]
la columna
/kolˈumna/
قابل شمارش
مونث
[جمع: columnas]
1
ستون (نوشتاری)
1.El texto en la página está dividido en dos columnas.
1. در این صفحه متن به دو ستون تقسیم شدهاست.
2
ستون فقرات
1.El paciente tiene la columna fracturada.
1. ستون فقرات بیمار شکسته است.
کلمات نزدیک
buenos días
buenas tardes
bien
apellido
agrupar
completar
deletrear
despacio
despedida
doctor
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان