خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گیج کردن
[فعل]
confundir
/kˌɔmfundˈiɾ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: confundí]
[حال: confundo]
[گذشته: confundí]
[گذشته کامل: confundido,confuso]
صرف فعل
1
گیج کردن
پریشان کردن
1.La manera en que se formuló la pregunta me confundió.
1. نحوه بیان سؤال من را گیج کرد.
کلمات نزدیک
simbolizar
influencia
psicológico
lumínico
imaginario
telón
decorado
palco
patio de butacas
platea
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان