خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . همکاری کردن
[فعل]
cooperar
/kˌoopɛɾˈaɾ/
فعل ناگذر
[گذشته: cooperé]
[حال: coopero]
[گذشته: cooperé]
[گذشته کامل: cooperado]
صرف فعل
1
همکاری کردن
1.En el proyecto de investigación cooperaron alumnos de cuatro universidades.
1. دانشجویان چهار دانشگاه مختلف در این پروژه تحقیقاتی همکاری کردند.
کلمات نزدیک
breve
aventurero
autoridad
autóctono
aún no
creíble
cruzar a nado
cuidadosamente
chubasquero
en vías de extinción
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان