خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . منحنی
2 . پیچ (جاده)
[اسم]
la curva
/kˈuɾβa/
قابل شمارش
مونث
[جمع: curvas]
1
منحنی
1.Une el punto A con el punto B con una curva, no con una recta.
1. نقطه "آ" و نقطه "بی" را با یک منحنی به هم وصل کن نه با یک خط مستقیم.
2
پیچ (جاده)
1.El coche derrapó cuando tomaba la curva y se estrelló contra el muro de contención.
1. وقتی که اتومبیل از پیچ عبور میکرد، لیز خورد و به دیوار محافظتی [کنار جاده] برخورد کرد.
کلمات نزدیک
ángulo
ángulo recto
pirámide
cubo
cilindro
volumen
área
esfera
gramo
kilogramo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان