خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مصمم
[صفت]
decidido
/dˌeθiðˈiðo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: decidida]
[جمع مونث: decididas]
[جمع مذکر: decididos]
1
مصمم
قاطع
1.La oposición a su plan la hizo más decidida que nunca.
1. مخالفت با برنامهاش، او را مصممتر از همیشه کرد.
کلمات نزدیک
tan
al lado de
allí
ahí
telediario
aspecto físico
edad
comida rápida
normal
soñar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان