خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دفاع کردن
[فعل]
defender
/dˌefɛndˈɛɾ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: defendí]
[حال: defiendo]
[گذشته: defendí]
[گذشته کامل: defendido]
صرف فعل
1
دفاع کردن
1.Enrique defendió su teoría de la crítica.
1. "انریکه" از تئوریاش در برابر نقد دفاع کرد.
کلمات نزدیک
elaborar
constar de
curso de perfeccionamiento
optativo
obligatorio
obtener
asignatura pendiente
examen final
poner nota
examen parcial
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان