خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . یخ چیزی را آب کردن
[فعل]
descongelar
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
یخ چیزی را آب کردن
کلمات نزدیک
descongelado
descongelación
desconfiar
desconfiado
desconfiadamente
descongestionar
descongestión
desconocido
desconocimiento
desconsideración
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان