خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کارتون
[اسم]
los dibujos animados
/diβˈuxos ˌanimˈaðos/
قابل شمارش
جمع
1
کارتون
انیمیشن، داستان مصور
1.Mis hijos solo ven dibujos animados en la tele.
1. فرزندانم در تلویزیون فقط کارتون تماشا میکنند.
کلمات نزدیک
ciencia ficción
película del oeste
película de terror
película de suspenso
comedia
pantalla
asiento
noticias
canal
series de tv
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان