خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . از بین بردن
[فعل]
eliminar
/ˌeliminˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: eliminé]
[حال: elimino]
[گذشته: eliminé]
[گذشته کامل: eliminado]
صرف فعل
1
از بین بردن
حذف کردن
1.El médico me recomendó eliminar la sal de mi dieta.
1. دکتر به من نصیحت کرد که نمک را از رژیم غذاییام حذف کنم.
کلمات نزدیک
código
interurbano
entregar
propaganda
dimisión
enlace
atacar
organización mundial de la salud
quirófano
bien informado
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان