1 . روشن کردن
[فعل]

encender

/ˌɛnθɛndˈɛɾ/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: encendí] [حال: enciendo] [گذشته: encendí] [گذشته کامل: encendido]

1 روشن کردن

  • 1.Lo primero que hace cada mañana es encender la televisión.
    1. اولین کاری که او هر روز صبح انجام می‌دهد، روشن کردن تلویزیون است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان