خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مرموز
[صفت]
enigmático
/ˌeniɡmˈatiko/
قابل مقایسه
[حالت مونث: enigmática]
[جمع مونث: enigmáticas]
[جمع مذکر: enigmáticos]
1
مرموز
مبهم
1.La mirada enigmática de la mujer me hizo preguntarme si nos conocíamos.
1. نگاه مرموز زن باعث شد که از خودم سؤال کنم که آیا قبلاً یکدیگر را دیدهایم یا نه.
کلمات نزدیک
encierro
emigrar
embajador
difunto
diablo
estallar
estrenar
filántropo
horóscopo
imborrable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان