1 . مرموز
[صفت]

enigmático

/ˌeniɡmˈatiko/
قابل مقایسه
[حالت مونث: enigmática] [جمع مونث: enigmáticas] [جمع مذکر: enigmáticos]

1 مرموز مبهم

  • 1.La mirada enigmática de la mujer me hizo preguntarme si nos conocíamos.
    1. نگاه مرموز زن باعث شد که از خودم سؤال کنم که آیا قبلاً یکدیگر را دیده‌ایم یا نه.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان