1 . خارش 2 . انفجار
[اسم]

la erupción

/ˌɛɾupθjˈɔn/
قابل شمارش مونث
[جمع: erupciones]

1 خارش تحریک پوستی

  • 1.Necesitas ir al dermatólogo. Esa erupción no se ve nada bien.
    1. باید به متخصص پوست بروی. این تحریک پوستی اصلاً خوب به‌نظر نمی‌رسد [وخیم است].

2 انفجار فوران

  • 1.Ese volcán está inactivo. La última erupción fue hace tres mil años.
    1. این آتش‌فشان غیرفعال است. آخرین فورانش سه هزار سال قبل بوده‌است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان