خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مدرک
[اسم]
la evidencia
/ˌeβiðˈɛnθja/
قابل شمارش
مونث
[جمع: evidencias]
1
مدرک
اثبات، شواهد، مدارک
1.Los detectives no encontraron evidencia de que se tratara de un asesinato.
1. کارآگاهان هیچ مدرکی مبنی بر قتل پیدا نکردند.
کلمات نزدیک
alterar
gravemente
ilimitado
aceleradamente
abono
devastador
creciente
torrencial
casquete polar
prolongado
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان