خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیرون
[قید]
fuera
/fwˈɛɾa/
غیرقابل مقایسه
1
بیرون
1.Es mejor que esperemos fuera de la cocina hasta que la cena esté lista.
1. بهتر است که بیرون از آشپزخانه منتظر بایستیم تا شام آماده شود.
کلمات نزدیک
dentro
lejos
cerca
allá
aquí
junto a
norte
este
sur
oeste
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان