خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ضمانت کردن
[فعل]
garantizar
/ɡˌaɾantiθˈaɾ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: garanticé]
[حال: garantizo]
[گذشته: garanticé]
[گذشته کامل: garantizado]
صرف فعل
1
ضمانت کردن
تضمین کردن
1.Garantizamos todos nuestros productos durante un período de dos años.
1. ما به مدت دو سال تمام محصولاتمان را ضمانت میکنیم.
کلمات نزدیک
galardonado
falta personal
escayolado
entrenar
élite
inferior
integrante
octavos de final
organismo
portar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان