خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قطره (دارو)
[اسم]
las gotas
/ɡˈotas/
قابل شمارش
جمع مونث
1
قطره (دارو)
1.El médico me recetó unas gotas para los ojos.
1. دکتر برای چشمانم قطره تجویز کرد.
کلمات نزدیک
ginecólogo
estar de baja
especialista
dar el alta
calmante
mareado
neurólogo
oculista
oftalmólogo
recuperación
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان