خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فرد راهنما
[اسم]
el guía
/ɡˈia/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: guías]
[مونث: guía]
1
فرد راهنما
راهنمای تور
1.Tuvimos que cancelar la excursión porque nuestro guía se enfermó.
1. مجبور بودیم که گردشمان را لغو کنیم، زیرا راهنمای ما بیمار شد.
کلمات نزدیک
descolonizar
cumbre
arcén
acontecimiento
terminar
muro
paz
pilotar
postal
tener lugar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان