خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نگهبان
[اسم]
el guardia
/ɡwˈaɾðja/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: guardias]
[مونث: guardia]
1
نگهبان
1.Los guardias del castillo le impidieron llegar a los aposentos del rey.
1. نگهبانان قلعه از رسیدن وی به اتاقهای شاه جلوگیری کردند.
کلمات نزدیک
disculpar
callar
zarzuela
sopa de mariscos
natillas
hacer falta
pedir un favor
bombón
chal
felicitar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان