خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فیلمنامه
2 . خط تیره
[اسم]
el guion
/ɡjˈɔn/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: guiones]
1
فیلمنامه
سناریو
1.No importa cuántas veces repase el guion, siempre me olvido de mis líneas.
1. هرچقدر هم که فیلمنامه را دوره کنم، همیشه دیالوگهایم را فراموش میکنم.
2
خط تیره
خط پیوند، خط ربط
1.Mi nombre, Mary-Ann, se escribe con guion.
1. نام من، "مری آن"، با خط پیوند نوشته میشود.
کلمات نزدیک
elenco
escultura
carpintería
alfarería
orígami
retrato
tango
baile de salón
rock and roll
vals
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان