خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آبدرمانی
[اسم]
el hidromasaje
/ˌiðɾomasˈaxe/
غیرقابل شمارش
مذکر
1
آبدرمانی
هیدروتراپی
1.Nuestro spa tiene gimnasio y área de hidromasaje.
1. اسپای ما باشگاه و محیط آبدرمانی دارد.
کلمات نزدیک
relajante
centro de belleza
higiene
bello
desván
recortar
cambio de imagen
melena
flequillo
rostro
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان