1 . تأثیر
[اسم]

la impresión

/ˌimpɾesjˈɔn/
قابل شمارش مونث
[جمع: impresiones]

1 تأثیر

  • 1.Me arreglé para la entrevista de trabajo porque quería causar una buena impresión.
    1. من برای مصاحبه شغلی لباس خوب پوشیدم، زیرا می‌خواستم تأثیر خوبی بگذارم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان