خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حمله قلبی
[اسم]
el infarto
/imfˈaɾto/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: infartos]
1
حمله قلبی
سکته قلبی
1.Mi tío sufrió un infarto la semana pasada y fue ingresado al hospital.
1. عمویم هفته قبل سکته قلبی کرد و در بیمارستان بستری شد.
کلمات نزدیک
diarrea
gripe
bacteria
virus
aspirina
asma
erupción
varicela
náusea
cáncer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان