خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عضو
[اسم]
el integrante
/ˌinteɣɾˈante/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: integrantes]
[مونث: integrante]
1
عضو
1.Dos integrantes del grupo tocan la guitarra.
1. دو تا از اعضای گروه گیتار میزنند.
کلمات نزدیک
inferior
garantizar
galardonado
falta personal
escayolado
octavos de final
organismo
portar
portería
prevenir
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان