خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کارگر موقت
[اسم]
el interino
/ˌintɛɾˈino/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: interinos]
[مونث: interina]
1
کارگر موقت
1.El interino tiene un contrato de dos meses.
1. کارگر موقت قرارداد دو ماهه دارد.
کلمات نزدیک
quejar
ajeno
competitivo
selección
proceso
cotizar
cualificación
profesional
día laborable
despido
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان