خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کاهو
[اسم]
la lechuga
/letʃˈuɣa/
قابل شمارش
مونث
[جمع: lechugas]
1
کاهو
1.Compré lechuga en el mercado para hacer ensalada para la cena.
1. من از بازار کاهو خریدم تا برای شام سالاد درست کنم.
کلمات نزدیک
espina
sardina
atún
salmón
carne picada
patata
seta
ajo
pepino
cebolla
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان