خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دیوانه
[صفت]
loco
/lˈoko/
قابل مقایسه
[حالت مونث: loca]
[جمع مونث: locas]
[جمع مذکر: locos]
1
دیوانه
احمق
1.Estás loco si quieres ir al parque en medio de la noche.
1. اگر میخواهی نصفهشب به پارک بروی، دیوانهای.
کلمات نزدیک
tonto
hermoso
santo
estricto
pálido
feo
guapo
codicioso
generoso
valiente
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان