خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به گردش رفتن
[عبارت]
lr de excursión
/ˌɛleˈɛɾe ðe ˌekskuɾsjˈɔn/
1
به گردش رفتن
1.Preparamos un almuerzo y nos fuimos de excursión a una de las playas locales.
1. ما ناهار آماده کردیم و برای گردش به یکی از ساحلهای محلی رفتیم.
کلمات نزدیک
informativo
hacer escalada
excursionista
escalador
episodio
jardinería
pasarlo bien
pasarlo mal
programación
retransmisión
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان