خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نقشه
[اسم]
el mapa
/mˈapa/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: mapas]
1
نقشه
1.Sigue el sendero marcado en el mapa para no perderte en el bosque.
1. راهی که روی نقشه علامتگذاری شده را امتحان کن تا در جنگل گم نشوی.
کلمات نزدیک
casino
museo
discoteca
pista de hielo
jardín botánico
recuerdo
explanada
atracción turística
guía turístico
monumento
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان