خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گونه
[اسم]
la mejilla
/mexˈiʎa/
قابل شمارش
مونث
[جمع: mejillas]
1
گونه
1.Su comentario hizo que se le sonrojaran las mejillas.
1. نظرش باعث شد که گونههای او سرخ شود.
کلمات نزدیک
pupila
pestaña
ceja
frente
barba
barbilla
hoyuelo
arruga
peca
lengua
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان