خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حفظ کردن
[فعل]
memorizar
/mˌemɔɾiθˈaɾ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: memoricé]
[حال: memorizo]
[گذشته: memoricé]
[گذشته کامل: memorizado]
صرف فعل
1
حفظ کردن
به خاطر سپردن
1.No puedo memorizar los acordes de esta canción. Son muchos y muy complicados.
1. من نمیتوانم آکوردهای این آهنگ را حفظ کنم. خیلی زیاد و پیچیده است.
کلمات نزدیک
hoja de papel
error
entender
comprender
cometer un error
repasar
suspender un examen
trabajar en grupos
equivocar
quinto
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان