خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خرازی
[اسم]
la mercería
/mˌɛɾθɛɾˈia/
قابل شمارش
مونث
[جمع: mercerías]
1
خرازی
1.Se cerró la mercería donde mi madre compraba las cositas que necesitaba para coser.
1. آن خرازی که مادرم از آن لوازمی که برای خیاطی نیاز داشت را میخرید، بسته شدهاست.
کلمات نزدیک
habitación simple
documento nacional de identidad
boutique
artículos de tocador
recital
pañuelo de papel
parador
quiosco de prensa
salir de compras
contable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان