خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رمان
[اسم]
la novela
/noβˈela/
قابل شمارش
مونث
[جمع: novelas]
1
رمان
1.En su última novela, el autor explora la complejidad de la mente humana.
1. نویسنده در آخرین رمانش پیچیدگی ذهن انسان را بررسی میکند.
کلمات نزدیک
editor
título
contenido
prefacio
tabla de contenido
libro de texto
alfabeto
libro
diccionario
biblioteca
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان