خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چشمپزشک
[اسم]
el oculista
/ˌokulˈista/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: oculistas]
[مونث: oculista]
1
چشمپزشک
متخصص چشم
1.Tengo que llevar a Jorgito al oculista; creo que necesita gafas.
1. باید "خورخیتو" رو به چشمپزشک ببرم؛ فکر کنم که به عینک احتیاج دارد.
کلمات نزدیک
neurólogo
mareado
gotas
ginecólogo
estar de baja
oftalmólogo
recuperación
revisión
tirita
traumatólogo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان