خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . امتحان ورودی بخش دولتی
[اسم]
la oposición
/ˌoposiθjˈɔn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: oposiciones]
1
امتحان ورودی بخش دولتی
1.Mi padre se sacó una oposición de magisterio en 1985.
1. پدرم در سال 1985 در امتحان ورودی بخش دولتی برای معلم شدن قبول شد.
کلمات نزدیک
instancia
horario de trabajo
empresa de trabajo temporal
contable
salir de compras
requisito
sugerir
alcoba
aparador
auxiliar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان