خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کاغذ
2 . نقش
[اسم]
la papel
/papˈel/
غیرقابل شمارش
مونث
1
کاغذ
1.Mucha gente ya no escribe con papel y pluma.
1. افراد زیادی دیگر با کاغذ و قلم نمینویسند.
2
نقش
(el papel)
1.Esa actriz hizo el papel de Julieta en "Romeo y Julieta".
1. آن بازیگر نقش ژولیت را در "رومئو و ژولیت" بازی کرد.
کلمات نزدیک
aliviar
ejemplo
principal
madera
color
grupo
marca
cuidado
suficiente
llano
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان