خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ایستگاه (وسائل نقلیه)
[اسم]
la parada
/paɾˈaða/
قابل شمارش
مونث
[جمع: paradas]
1
ایستگاه (وسائل نقلیه)
1.Me voy a bajar en la siguiente parada.
1. من ایستگاه بعد پیاده خواهم شد.
کلمات نزدیک
necesitar
mejor
medio
ir
hay que
peor
puntual
submarinismo
tarjeta
transporte
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان