خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دیوار
[اسم]
la pared
/paɾˈɛd/
قابل شمارش
مونث
[جمع: paredes]
1
دیوار
1.Colgamos la foto de la familia en la pared.
1. عکس خانوادگی را روی دیوار آویزان کردیم.
کلمات نزدیک
ventana
puerta
soleado
lluvioso
brumoso
techo
ascensor
escalera
inodoro
ático
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان