1 . خوش نگذراندن
[فعل]

pasarlo mal

/pasˈaɾlo mˈal/
فعل گذرا

1 خوش نگذراندن بد گذشتن

  • 1.Yo lo pasé mal en la fiesta. Para empezar, la música era horrible.
    1. مهمانی به من بد گذشت. اولاً اینکه موسیقی افتضاح بود.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان