خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سینه (گوشت)
[اسم]
la pechuga
/petʃˈuɣa/
قابل شمارش
مونث
[جمع: pechugas]
1
سینه (گوشت)
1.Corta la pechuga de pollo en cubos y ponlos a marinar en aceite y mostaza.
1. سینه مرغ را نگینی خرد کن و بگذار در روغن و خردل بماند.
کلمات نزدیک
muslo
soso
insípido
apetecible
sabroso
mejillón
almeja
lenguado
langostino
a la brasa
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان