خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . توپ
[اسم]
la pelota
/pelˈota/
قابل شمارش
مونث
[جمع: pelotas]
1
توپ
1.La niña pateó la pelota contra la pared.
1. دختربچه توپ را به دیوار شوت کرد.
کلمات نزدیک
nadar
montar un bici
jugador
hacer deporte
ganar
practicar
popular
empleo
escritor
ganar dinero
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان