1 . نیمرخ 2 . شرح‌حال
[اسم]

el perfil

/pɛɾfˈil/
قابل شمارش مذکر
[جمع: perfiles]

1 نیمرخ

  • 1.El novio de Alicia es más guapo de perfil que de frente.
    1. دوست‌پسر "آلیسیا" از نیمرخ زیباتر است تا از جلو.

2 شرح‌حال پروفایل

  • 1.Ha actualizado su perfil de Facebook.
    1. او شرح‌حال فیس‌بوک خود را به‌روز کرده‌است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان