خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حادثه
[اسم]
la peripecia
/pˌɛɾipˈeθja/
قابل شمارش
مونث
[جمع: peripecias]
1
حادثه
واقعه، پیشامد
1.Llevé un diario donde apunté todas las peripecias que nos ocurrieron durante el viaje.
1. من یک دفترچه داشتم که در آن تمام حوادثی را که در طول سفر برای ما اتفاق افتاد، یادداشت کردم.
کلمات نزدیک
sufrimiento
poético
desenlace
humorístico
comprensión
doloroso
lector
diversidad
leyenda
argumento
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان