خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیانو
[اسم]
el piano
/pjˈano/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: pianos]
1
پیانو
1.En mi tiempo libre, me gusta estudiar poesía y tocar el piano.
1. من در اوقات فراغتم دوست دارم که شعر بخوانم و پیانو بزنم.
کلمات نزدیک
teclado
violín
series de tv
canal
noticias
trompeta
guitarra
flauta
arpa
contrabajo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان