خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . استخر
[اسم]
la piscina
/pisθˈina/
قابل شمارش
مونث
[جمع: piscinas]
1
استخر
1.Voy a la piscina cubierta a entrenar tres veces a la semana.
1. برای تمرین سه بار در هفته به استخر سرپوشیده میروم.
کلمات نزدیک
valla
sierra
hacha
vecino
detector de humo
tumbona
buzón
estanque
cobertizo
cama de flores
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان