خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سکو
[اسم]
la plataforma
/plˌatafˈɔɾma/
قابل شمارش
مونث
[جمع: plataformas]
1
سکو
1.Subí el carrito del bebé en el autobús por la plataforma.
1. من با استفاده از سکو کالسکه را سوار اتوبوس کردم.
کلمات نزدیک
autobús escolar
microbús
tarifa
horario
estación de tren
locomotora
tren de vapor
tren de alta velocidad
monorraíl
tren de carga
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان