خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فقر
[اسم]
la pobreza
/pɔβɾˈeθa/
غیرقابل شمارش
مونث
1
فقر
1.El número de niños que viven en la pobreza disminuyó el año pasado.
1. سال پیش تعداد بچههایی که در فقر زندگی میکنند، کاهش یافت.
کلمات نزدیک
plazo
mensual
hipoteca
economista
en metálico
recursos naturales
riqueza
seguro de vida
suelto
tipo de interés
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان