خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ماشین لباسشویی را روشن کردن
[عبارت]
poner la lavadora
/ponˈɛɾ la lˌaβaðˈɔɾa/
1
ماشین لباسشویی را روشن کردن
1.Mi padre me mostró cómo poner la lavadora.
1. پدرم به من یاد داد که چطور ماشین لباسشویی را روشن کنم.
کلمات نزدیک
pasar la fregona
pasar la aspiradora
llamar por teléfono
lavar la ropa
horno eléctrico
tener una cita
tomar una copa
verse con
analista
centralita
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان