خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دروازهبان
2 . دربان
[اسم]
el portero
/pɔɾtˈɛɾɔ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: porteros]
[مونث: portera]
1
دروازهبان
1.Felipe es el mejor portero de nuestra liga de fútbol.
1. در لیگ فوتبال ما "فلیپه" بهترین دروازهبان است.
2
دربان
1.La portera no levantó los ojos cuando entré.
1. وقتی که من وارد شدم، دربان به من نگاه نکرد.
کلمات نزدیک
pitar
perdedor
penalti
partido
marcar un gol
primer tiempo
seguidor
segundo tiempo
silbato
articulación
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان